امپراطور و ماجراهای ایشون
طبق معمول الان که میخوام از جریانای این چند روز واست بنویسم بیدار شدی دیگه هیچ وقت وقتی بیداری پای نت نمیشینم چون دیروز در زیرتلویزیونی رو باز کردی و همین طور که ایستاده بودی و یه دست به در زیر تلویزیون بود دست دیگتو واسه برداشتن یه جعبه کادو که توی زیر تلویزیونی بود دراز کردی وتعادلتو از دست دادی وبدجوری افتادی ولبه ی تیز زیر تلویزیونی صورت قشنگتو قرمز کرد من فکر کردم 2 تا مروارید قشنگت شکستن یا خدای نکرده دهنت خونی شده نمیدونم چه طور شد خدا واقعا رحمش به من اومد که بدتر از این نشد بابا هم که اومد تورو دید گفت:پس حواست کجا بد حتمابا ز پشت کامپیوتر بودی راست میگفت:تقصیر من بود اینبار که به خیر گذشت ولی دیگه نباید ...
نویسنده :
مامان علی مرتضی
12:34